ایران کجای جاده ابریشم قرار دارد؟

تاریخ ارسال : 30 جولای 2017 ساعت : 11:40 ق.ظ 0 نظر
Print Friendly, PDF & Email

جاده ابریشم جدید یا همان طرح «یک کمربند، یک جاده» چین این روزها با شدت بیشتری همراه شده است. چین برایش اجلاس برگزار می‌کند و سران کشورهایی را که در مسیر این جاده قرار دارند، دعوت می‌کند. حالا هم این کشورها برای بردن سهم بیشتری از این سفره، تلاش می‌کنند. ایران هم در این جاده نقشی مهم ایفا می‌کند.
سطح مناسبات دو کشور چین و ایران و ظرفیت‌های تعامل تهران- پکن از نگاه سیاسی در سطح قابل قبولی قرار دارد اما این مناسبات دارای ظرفیت‌هایی است که می‌تواند بسیار بالاتر از آن چیزی باشد که اینک شاهد آن هستیم. روابط ایران و چین از جهت اقتصادی و فرهنگی هنوز گنجایش توسعه زیادی دارد که به دلیل فقدان استراتژی و فراز و نشیب‌های موسمی، از ثبات و پویایی لازم برخوردار نیست و دو طرف باید اقدامات مؤثری برای رفع این مشکلات به عمل آورند. اقدام‌های ضروری برای اثربخش‌تر کردن مناسبات دو قدرت آسیایی و ایجاد شرایط مساعدتر می‌تواند شامل این قدم‌ها باشد:

جاده ابریشم جدید
اول: تبادل هیأت‌های تجاری در دو بخش دولتی و خصوصی افزایش یابد و بیشتر به آن توجه شود. این حرکت می‌تواند در قلب گردشگری تخصصی و تقویت دیپلماسی اقتصادی صورت گیرد.
دوم: با ایجاد یک مکانیزم مؤثر به تبادل اطلاعات به‌روز و فرصت‌های موجود در دو کشور همت بگماریم و در اصل قادر شویم اطلاعات، توانایی و تکنولوژی چین را به مردم و شرکت‌های ایران منتقل کنیم و شرکت‌های چینی هم از سطح فناوری، توانایی‌ها و ظرفیت‌های واقعی ایران مطلع‌تر شوند.
سوم: توسعه همکاری‌های بخش‌های خصوصی اقتصادی دو کشور و تقویت روابط در صنایع کوچک و متوسط چین و ایران یک ضرورت است.
چهارم: برقراری تعرفه‌های خاص و حمایتی بین دو کشور و تعرفه‌های ترجیحی مانند تعرفه‌هایی که بین کشورهای عضو بلوک‌های اقتصادی یا WTO وجود دارد که کالاها با مالیات و عوارض پایین‌تر بین آنان مبادله می‌شود. منظور از تعرفه‌های ترجیحی و حمایتی، برداشتن مشکلات از سر راه صادرکنندگان و واردکنندگان کالاها است تا قدرت رقابت را در بازار یکدیگر داشته باشند.
پنجم: تلاش برای ایجاد یک بانک مشترک خصوصی بین دو کشور نظیر «بانک ایران و چین» برای حمایت از همکاری‌های دو کشور و ایجاد تسهیلات تجاری، پولی و مالی برای بازرگانان دو کشور است. اینک نمونه چنین بانکی بین ایران و ژاپن وجود دارد.
ششم: تشکیل شرکت‌های مشترک حمل و نقل بین ایران و چین؛ این شرکت می‌تواند شامل خطوط هوایی، دریایی و ریلی مشترک باشد. این امر باعث خواهد شد کالاها ارزان‌تر به کشور مقابل حمل شود. با توجه به اینکه اقتصاد دو کشور به سمت خصوصی‌سازی پیش می‌رود و بتدریج از نقش اقتصاد دولتی کاسته می‌شود، می‌توان وظیفه ایجاد شرکت مشترک حمل و نقل را به بخش‌های خصوصی دو طرف واگذار کرد. اگرچه ایران و چین معتقد به نظارت دولت بر اقتصاد هستند اما امور اجرایی و تصدیگری‌های اقتصادی و بنگاهی بهتر است در دست بخش خصوصی قرار گیرد و این به نفع دو کشور خواهد بود.
هفتم: ضرورت بعدی، برقراری سیستم اعتبارات حمایتی دولتی از سوی چین و ایران برای پشتیبانی از صنایع کوچک و متوسط است که دولت چین می‌تواند این اعتبارات را به مناطق آزاد ایران و صنایع کوچک و متوسط اختصاص دهد و ایران هم می‌تواند به مناطق غربی و شمال غربی چین که در حال توسعه است، توجه جدی‌تر داشته باشد.
هشتم: با توجه به مزیت‌های نسبی در ایران، نظیر ارزان بودن انرژی، وجود منابع مختلف و ارزان بودن نیروی کار، بخشی از تکنولوژی تولید و صادرات کالاهای چینی برای عرضه در غرب آسیا به ایران منتقل و این کالاها با استاندارد چین تولید و در منطقه خاورمیانه و آسیای میانه به طور مشترک عرضه شود.
نهم: با توجه به ضرورت گسترش شناخت و تقویت تبادل اطلاعات بهنگام، شرایط رفت و آمد و تسهیلات ویزایی و گردشگری میان دو کشور بیشتر شود چرا که مردم چین گمان می‌کنند که ایران فقط تولیدکننده نفت است. در حالی که ایران با دارا بودن منابع عمده دیگر، همچون نیروی کار ماهر، تولیدات متنوع، کارخانجات تولیدی معظم، صنایع سنگین، پتروشیمی و… می‌تواند یک شریک قوی و مطمئن برای چین در غرب آسیا و خاورمیانه باشد. این اطلاعات باید به مردم چین داده شود و روابط گردشگری، بویژه رفت و آمد دو کشور را تقویت کند. ایران و چین در آسیای متحد و مرفه آتی دارای منافع راهبردی مشترک و همسو هستند و هر اقدامی که بتواند کشورهای شرقی و غربی آسیا را به هم نزدیک‌تر کند، در حوزه منافع تهران- پکن ارزیابی می‌شود.
ایران و چین می‌دانند که کشورهای آسیایی دارای اشتراکات زیادی با یکدیگر هستند. آسیا از جمعیت، وسعت زیاد و منابع طبیعی غنی برخوردار است و کشورهای آسیایی فرصت‌های خوبی برای همکاری دارند. چین مدت‌هاست که برای مقابله آرام و صبورانه با «جهانی‌سازی» به دنبال ساخت یک هویت نوین آسیایی است و ایران می‌تواند شریک قابل اعتماد و پرچمدار این «هویت آسیایی» در غرب قاره آسیا باشد. بر این اساس، ایجاد یک شبکه ارتباطی از چین تا اروپا که بتواند کشورهای چین، روسیه، هند، ایران، پاکستان، افغانستان و آسیای غربی و مرکزی را دربر گیرد، نیاز و ضرورت فعلی قاره کهن است.
این حرکت می‌تواند در قالب یک گذرگاه ترانزیتی به عنوان شاهرگ حیاتی یک اتحادیه اقتصادی در قالب جاده ابریشم نوین تعریف شود و منافع کشورهای مسیر جاده ابریشم را تضمین و تأمین کند.اگرچه تفاوت دیدگاه و تنوع منفعتی هم میان کشورهای منطقه آسیا به طور جسته و گریخته وجود دارد، اما با مکانیسم‌ها و راهکارهایی که این کشورها برای حل و فصل اختلافات امنیتی و اقتصادی خود در قالب «سازمان همکاری‌های شانگهای» تعریف و ایجاد کرده‌اند، می‌توان امیدوار بود که دامنه این تنوع دیدگاه از داخل این سازمان فراتر نرود و به طور مسالمت‌آمیز و مناسبی حل و فصل شود.
ایده حل و فصل تفاوت نظرها و اختلافات منطقه‌ای، خیلی هم با ذهن رهبران آسیایی فاصله ندارد و کشورهای آسیایی بتدریج دریافته‌اند که برای حفظ قدرت و منافع خود باید «هویتی منطقه‌ای» دست و پا کنند و ضرورت این همبستگی را در قالب سازمان همکاری‌های شانگهای، جاده نوین ابریشم و دبیرخانه گفت‌وگوهای سیاسی آسیایی دیده‌اند. این کشورها در عمل مشاهده کرده‌اند که عمده مشکلات آنها ناشی از سوء استفاده قدرت‌های فرامنطقه‌ای از وجود اختلافات موجود و بعضاً جزئی میان این کشورها است. بنابراین، به یقین وجود چنین اتحادیه‌ای برای کشورهای عضو جامعه بزرگ آسیا ضروری است و با توجه به ظرفیت‌های بالای این کشورها، کارایی بسیاری در همبستگی و رفع اختلافات میان کشورهای این قاره خواهد داشت.
– فریدون وردی‌نژاد/ سفیر پیشین ایران در چین

دیدگاه شما

خبرنامه