مدتها قبل، در قسمت پذیرش یک هتل کار میکردم. ما علاوه بر پذیرش مراجعهکنندگان، رزرو تلفنی هم انجام میدادیم. در آن زمان، سایتهای معرفی و رزرو هتل به تازگی در بازار محبوبیت پیدا کرده بودند.
من به همراه سرپرست بخش، تام ایستمن، متوجه الگوی جالبی شدیم: مشتریان به این وبسایتها مراجعه میکنند و گزینههای موجود را چک میکنند، اما به جای اینکه اتاق مورد نظر خود را به صورت اینترنتی رزرو کنند، مستقیما با خود هتل تماس میگیرند.
تمایل آنها این است که با یک فرد واقعی که بتوانند به او اعتماد کنند، مکالمه داشته باشند. این یعنی اگر آنها اتاقی را از طرف ما رزرو نکنند، ما یک فرصت ساده را از دست دادهایم.
من و تام برنامه هوشمندانهای را شروع کردیم. بعد از حل مشکلات، بررسی استراتژیهای جدید و 5 درصد کمیسیونی که او برای هر یک از کارمندان پذیرش هتل در نظر گرفته بود، شرایط را به شکلی که میخواستیم تغییر دادیم. در طول اجرای آن، مشخص شد تام کار بزرگی را شروع کرده بود.
با تاثیری که در کسبوکار گذاشته بودیم، تخفیفها کاهش یافته بود، اتاقهای ویژه بیشتر رزرو میشد و سهم ما همراستا با درآمد هتل افزایش مییافت. در کمتر از یک سال، درآمدی که از بخش پذیرش به دست میآمد، دو برابر شد. ما دیگر به سایتهای اینترنتی با تخفیف نیازی نداشتیم و تقریبا همه کانالهای آن را مسدود کردیم. در ابتدا متقاعد کردن مدیریت هتل، کار آسانی نبود و فکر کردیم وقتی نتایج کم کم نمایان شود، تفکر آنها تغییر میکند؛ اما اشتباه میکردیم.
حتی در مواجهه با موفقیت قابل توجه، مدیریت هتل بیشتر از اینکه روی جریان درآمدی که تام ایجاد کرده بود متمرکز باشد، متوجه درآمدی بود که به واسطه کمیسیونها از دست میداد. در نهایت آنها تصمیم گرفتند کمیسیونها را قطع کنند. وقتی مدیر هتل که او را «باب» صدا میزنیم میخواست این خبر بد را اعلام کند، تام اقدامی کرد که درسی خلاقانه به من داد و هیچ وقت آن را فراموش نمیکنم. او در حین صحبتهای تام از جا برخاست و حرف او را قطع و به همه اعلام کرد موفقیتهای تازه هتل ناشی از تدابیر خوب خود باب بوده است. تام «تفکر شجاعانه» و «رویکرد خلاقانه» او را ستود و از او تشکر کرد و همه ما با او همراه شدیم.
باب که از این وقایع حیرتزده شده بود، راهی نداشت جز اینکه این اعتبار را بپذیرد و اجازه دهد این برنامه ادامه پیدا کند. رویکرد فداکارانه تام باعث شد کمیسیونهای ما قطع نشود، روحیه ما حفظ شود و درآمدهای هتل افزایش یابد؛ اما مهمتر از همه اینها، موضوع بسیار مهمی را به نمایش گذاشت که در عرصه کسبوکار اغلب نادیده گرفته میشود؛ اینکه از خود گذشتگی فقط عملکردی با ظاهر زیبا نیست. ادوارد ویلسون، زیستشناس معروف، در سخنرانی خود در دانشگاه هاروارد، با اشاره به رفتار «اجتماعی حقیقی» که در طبیعت میتوان آن را در زندگی حیواناتی مانند موش کور، مورچهها، زنبورها و برخی انسانها مشاهده کرد، این رفتار اجتماعی حقیقی یا فداکارانه را عامل موفقیت همهجانبه این گونهها دانست.
به ما همیشه گفته شده که کار تیمی خوب است و خودخواهی بد؛ اما در عرصه کسبوکار، داشتن چشماندازی فداکارانه و بدون خودخواهی، یکی از مهمترین عوامل موفقیت محسوب میشود. حتی اگر اختیار کامل در شرکتتان ندارید، خلاقیت میتواند به شما کمک کند. اینکه اعتبار کاری خودتان را به شخص دیگری بدهید، مطمئنا کار جالبی نیست، اما اگر واقعا به موفقیت تیم فکر میکنید، راه دیگری ندارید.
نویسنده: Justin Brady
مترجم: مریم رضایی
منبع: Creativity Post