بهعنوان نویسنده این مقاله مطالب زیادی از آلن مولالی (Alan Mulally)، مدیرعامل شرکت فورد موتور، فرا گرفتهام، اما شاید یکی از مهمترین آنها این عبارت باشد:
برای کارهای خود طرح و نقشه داشته باش، نقشه خود را ساده سازی و برای همه قابل فهم کن و رهایش نکن!
شاید این مطلب به ظاهر بدیهی به نظر برسد، اما هنگامی که مولالی در سال 2006 وارد شرکت فورد موتور شد، با همین رویه تحولی شگرف به وجود آورد. قطعا در این شرکت طرحهایی ارائه میشد، اما این طرحها به قدری نامناسب بودند که هر 6 ماه یک بار طرح دیگری جایگزین آن میشد. هر کدام از آنها، نامی فریبنده نیز داشتند: «بازگشت به اصول»، «مسیری به سوی آینده»، «مسیری رو به جلو»!! اما هر بار که طرحی با شکست مواجه میشد، افراد ساکن در ساختمان مدیریت، با مدل و نقشهای جدید ظاهر میشدند.از نظر مولالی نام اهمیتی نداشت، بلکه سادگی و سازندگی طرح و تعهد سازمان به اجرای آن مهم بود. هر طرح باید ساده باشد، تا برای همه افراد، از پایینترین تا بالاترین سطوح سازمان قابل فهم باشد و علاوهبر درک نقش خود، آن را نیز بپذیرند.
مولالی پس از مذاکره با افراد مختلف سازمان و شنیدن نظرات آنان، از تجارب خود در شرکت فورد بهره برد و چهار استراتژی زیر را برای خروج شرکت اتومبیلسازی از بحران ارائه کرد:
– بازسازی جسورانه ساختار در جهت بالا بردن سود عملیات با توجه به تقاضا و هزینههای موجود و تغییر الگوهای کاری؛
– بهبود محصولات بر اساس ارزشها و سلایق مشتریان؛
– تامین منابع مالی و بهبود ترازنامههای مالی؛
– بالا رفتن اثربخشی کار گروهی بهعنوان یک تیم.
مولالی چهار نکته فوق را روی کارتهای کوچکی، چاپ و میان همه اعضای سازمان توزیع کرد و هر هفته جهت بازبینی طرحها، جلساتی ترتیب میداد. وی در هر سخنرانی و در هر کنفرانس خبری به آنها اشاره میکرد. حتی در بحرانهای اقتصادی، مولالی مصرانه با اقدامات عجولانه مانند کاهش اعتبارات طرح خود مخالفت میکرد. پس از مخالفت با اهدای وام دولتی شرکت فورد تصمیم گرفت خود را نجات دهد؛ بنابراین مدیران مالی تاکید کردند به جای صرف هزینه برای تولیدات جدید، به فکر نجات صندوق نقدینگی شرکت باشند، ولی باز هم مولالی با این نظر مخالفت کرد. به نظر مولالی اگر آیندهای برای شرکت وجود نداشته باشد، نقدینگی هم بهکار نمیآید و بدون اتومبیل و کامیونهای بهتر، شرکت آیندهای ندارد. بنابراین به جای مخدوش کردن طرح، پیشنهادهای مدیران مالی رد شد.البته این پافشاری در اجرای طرح به معنای عدم تعدیل در اهداف کوتاهمدت به نفع درآمد شرکت نیست، بلکه وفاداری به آرمانها و اهداف بلندمدت است.
و این پافشاری جواب داد. مولالی موفق شد کمتر از چهار سال شرکت را از سراشیبی ورشکستگی نجات دهد و شرکت فورد را به یکی از سودآورترین شرکتهای اتومبیلسازی تبدیل کند. بسیاری از سازمانها در مواجهه با مشکلات، تصمیم به تغییر رویههای خود میگیرند. معمولا با اولین نشانههای مشکل در طرح، وسوسه نیمه کار گذاشتن آن به میان میآید، باید در مقابل این وسوسه مقاومت کنید و به فکر چارهای برای کارآیی طرح خود باشید.
مترجم: پیام محجوبی
منبع: Forbes