هر رابطهای بر اساس کلی توافق بنا میشه، که خیلی از اونها ناگفته باقی میمونن. یک سری استانداردها و خواستههایی هستن که فرد فرض میکنه یا دوست داره طرف مقابلش بدونه و بهشون احترام بذاره. ولی در عمل، همین موارد مشکلات جدی در روابط ایجاد میکنن. /۱
نویسنده میگه یکی از مهمترین دلیلهایی که بخاطرش زوجها پیش مشاور میرن، اینه که بتونن روشهای ارتباطیشون رو بهبود ببخشن. ضعف در بیان خواستهها و داشتن ارتباط ناکارآمد عامل اصلی طلاق و بهم زدن روابطه. /۲
خیلی از زوجها حرفشون رو نمیزنن تا از بحث و دعوا دوری کنن، یا با خودشون میگن “حالا این مساله اونقدر هم موضوع مهمی نیست” و چیزی نمیگن. ولی همین موارد، به سرعت جمع میشن، و نارضایتی عمیق در دل طرف ایجاد میکنن. /۳
صحبت کردن از خواستهها به صورت مستقیم، و داشتن گفتگوهای سخت، شاید در لحظه خوشایند نباشه، ولی باعث نجات روابط میشن. نویسنده میگه ایکاش زوجها این رو میدونستن و خودشون به استقبال گفتگوهای سخت میرفتن. /۴
حرف زدن از خواستهها و نارضایتیها (حد و مرزهای فردی) راحت نیست. مخصوصا اگه فرد در ته ذهنش این باور رو داشته باشه که طرف مقابلش اونها رو درک نمیکنه یا به حرفهاش گوش نخواهد کرد. /۵
نویسنده میگه به خودتون یادآوری کنید: در روابط سالم، افراد به استقبال شنیدن خواستههای شما میرن. در روابط ناسالمه که حد و مرزهای شما رو مسخره میکنن، یا نسبت بهشون بیتوجه ان، یا شما رو به چالش میکشن. /۶
مسائل رایجی که زوجها در گفتگو دچار مشکل میشن اینهان: (و نویسنده توصیه میکنه یک بار به این سوالها فکر کنیم)
- مساله خیانت: تعریف خیانت برای تو چیه؟ خط قرمزها چیا هستن؟ اگه یکی خیانت کرد، چه پیامدی خواهد داشت؟ /۷
- مسائل مالی: چطور مسائل مالی رو در رابطه مدیریت میکنید؟ آیا حساب بانکی جدا دارید، یا مشترک؟ اگه از نظر مالی در سختی قرار گرفتید، راهکارتون چیه؟
- کارهای خونه: وظیفه هر کس در خونه چیه؟ چطور کارهای خونه تقسیم میشن که همه وظایف به دوش یکی نباشه؟ /۸
- بچهها: آیا فرزند میخوای؟ چندتا؟ روش تربیتی تو چیه؟ اگه روشهای تربیتیتون سازگار نبودن، چکار میکنید؟
- عوامل خارجی: اگه مشکلی با خونواده پارتنر داشتی، چکار میکنی؟ آیا این پذیرفته است که راجع به رابطه با کس دیگه صحبت کنید؟ چطور از رابطهتون در مقابل دیگران محافظت میکنید؟ /۹
کتاب توصیه میکنه عادت کنیم هر از گاهی این موارد رو پیش خودمون بررسی کنیم:
تعریف ما از رابطهی سالم چیه؛ چه انتظاراتی از رابطهمون داریم، و چه مواردی ما رو خوشحال میکنه. مرزهای ما چی هستن، و چطور اونها رو بیان میکنیم. /۱۰
اگر میخواید بدونید کجاها نیاز به مرزگذاری دارید، به احساستون توجه کنید. اونجاهایی که احساس ناراحتی، تنفر، ناامیدی، کلافگی، عصبانیت و… میکنید، نشون دهندهی نیازهایی هستن که بیپاسخ موندن. /۱۱
شما در روابطتون باید خواستهها و انتظاراتتون رو مشخص کنید (مرزگذاری کنید) تا طرف مقابل شما رو بهتر بشناسه؛ بفهمید در چه مسائلی با هم همنظر هستید، و در چه مواردی باید راهکار جدیدی پیدا کنید. هرچه زودتر این کار رو بکنید، بهتر. /۱۲
در ابتدای روابط، وقتی افراد تازه دارن باهم دِیت میکنن و آشنا میشن، همهچی خوب به نظر میرسه؛ راضی کردن آدمها کار سختی نیست، و با خیلی از مسائل راحت کنار میان. ولی واقعیت اینه که اکثرا برای اینکه طرف مقابل فرار نکنه، حرفهاشون رو نمیزنن و خود واقعیشون رو نشون نمیدن. /۱۳
بزرگترین خدمتی که شما به خودتون میتونید بکنید اینه که از همون اول در مورد خواستههاتون صداقت داشته باشید و مرزهاتون رو مشخص کنید. اگه قراره کسی با شنیدن مرزهای شما بره، نشونهی اینه که شما با هم سازگار نبودید. جدا کردن مسیر در همون ابتدا، خیلی بهتر از دردسرهای بعدیه. /۱۴
حرف آدمها رو باور کنید، وقتی میگن “من رابطه جدی نمیخوام”، “من دنبال ازدواج نیستم”، “بچه نمیخوام”، یا “همه اکسهای من اعتقاد داشتن من دیوونهام”. ببینید با این شرایط میتونید کنار بیاید. /۱۵
خواستههاتون رو قاطع و مطمئن بیان کنید. ترس نداشته باشید. نویسنده میگه وقتی با زوجها تمرین میکنه که حرفشون رو بدون ترس و مطمئن بیان کنن، اکثر مشکلات ارتباطیشون حل میشه. اونها انتظاراتشون رو مشخص میکنن، و منتظر اتفاق بدی نمیشن که با واکنش تند حد و مرزشون رو بیان کنن. /۱۶
در عین حال، کتاب تذکر میده که درخواستهای ما باید معقول باشن. درخواست ما وقتی نامعقوله که طرف مقابل توان برآورده کردن اون رو نداشته باشه. آدمها خیلی از هستهی اصلی شخصیتیشون فاصله نمیگیرن. تلاش برای تغییر اونها، زیر پا گذاشتن حد و مرزهای اونهاست. /۱۷
در آخر، اینها رو به یاد داشته باشید: - ما بصورت اتفاقی در روابط خوب قرار نمیگیریم. با تلاش اونها رو میسازیم.
- همیشه فرض کنید طرف مقابل فقط خواستهها و نیازهایی رو میدونه، که شما اونها رو به زبون آورده باشید. /