اگر دوستی از شما سوال زیر را بپرسد، چه جوابی به او می دهید؟ (در قسمت نظرات پاسخ های خودتان را به این سوال ثبت کنید)
سلام .3 ساله که ازدواج کردم من و همسرم هم همدیگه رو خیلی زیاد دوست داریم و باهم مثل دو دوستیم مدتی به همسرم و نحوه استفاده از گوشیش شک کردم اما از اونجایی که بهش کاملا اطمینان داشتم ،پی گیری نکردم و گفتم حتما سو تفاهم شده من تقریبا دو سه ماهی یک بار با دوستام دور هم جمع میشدیم برای شب نشینی که تو این شبا همسرم برای اینکه تنها نباشه میرفت خونه پدرش بعضی روزا هم دوستای اون میومدن خونه ما و منم برای این که راحت باشند ، از خونه بیرون می رفتم.تا یه روز گفت یکی از دوستاش دانشگاه بوشهر قبول شده و هر چند وقت یه بار میاد خونمون و شب هم میمونه .منم گفتم موردی نداره دو سه باری اومد خونمون و یک شبانه روز معمولا میموند که منم برای راحت بودنشون میرفتم خونه دوستان یا پدرم.
به مرور یه کم شکم به اس ام اس دادن هاش بیشتر شد تا این که یک روز به طور اتفاقی یه دفترچه خاطرات تو خونه پیدا کردم که تمام خاطراتش و دوستیش با یه نفر دیگه رو توش نوشته بود با جزییات کامل حتی نوشته بود که دو سه بار با هم رابطه داشتند و در واقع اون چند شب که من تنها میذاشتمش، دوست پسرش پیشش بوده، خیلی ناراحت شدم و جوش اوردم اما از اونجایی که به خاطر کارم آدم منطقی هستم و خانواده خانمم مخصوصا پدر زنم خیلی محترم هستند و میدونستم اگه این موضوع برملا بشه نابود میشوند به کسی چیزی نگفتم و موضوع رو به سختی با همسرم در میون گذاشتم اما اون کتمان کرد ولی بهش گفتم من مدرک دارم و اشاره به دفتر خاطرات کردم که اون کتمان کرد و برای اینکه غرورش خرد نشه دفترچه خاطرات رو رو نکردم (که البته روز بعدش ظاهرا اونو نابود کرد البته از دفترچه عکس و فیلم دارم) بحث رو ادامه ندادم و بهش گفتم بیا بهم قول بدیم که هرگز به هم خیانت نکنیم و اونم با گریه قبول کرد.
اما بعد از چند ماه با این که همدیگه رو خیلی دوست داریم و ظاهرا روابطمون عادیه مجددا فهمیدم که از طریق چت بصورت تصویری با هم ارتباط دارند و از این موضوع اطمینان کامل دارم .
خواهشمندم بگویید چکار کنم دارم دیوونه می شم.
منبع : تبیان
